آذری غزل(سنه خاطیر)

((نازایله))

نازکن

ای گول منی مین درده گرفتار ایلدون سن

ای گل عشقت مرا به هزاران درد مبتلاکرد

بیلمم نه سببدن گونیمی تار ایلدون سن

نمیدانم به چه علت روز روشنم را سیاه کردی

گلزار محبتده منه تکجه گولیدون

در گلستان عشق تنها گلم بودی

نولدی دیگوریم بولبولیوی زار ایلدون سن

بگو ببینم چی شد بلبل خودرا گریان گذاشتی رفتی

دیدون گوزلیم روزه ی عشقم سنه خاطر

روزی میگفتی! من بخاطر تو روزه ی عشق گرفته ام وعاشق کسی نمیشم

کیملن نه زامان ؟ روزه وی افطار ایلدون سن

کی وبا  کی روزه ات را افطار کردی؟

سن ناز ایلدون نازیوی آز ایلدون اما

تو برام ناز میکردی اما نازتو کم بود

غفلتده ایدیم بیلمدیم اخطار ایلدون سن

غافلم بودم ندانستم که ناز کم کردن نوعی اخطار برای جدایی بود

ای گل سنی ویّرم قسم الله قایت گل

ای گل قسمت میدم بخدا برگرد

علت ندور آیریلماغا اصرار ایلدون سن

علت اینکه برای جدایی اصرار میکنی چیست؟

عشق عالمی حیران دولانیردیم خبریم یوخ

در عالم عشق حیران وواله وبی خبر از عشق بودم 

مین عشوه ایله عشقیوی اظهار ایلدون سن

 توباهزاران عشوه گری عشقت رو اظهار کردی ،عاشقم کردی ورفتی

مجنونه سایاق (ناقلی) هرزحمته دوزدین

ای ناقلی دیوانه وار  هر زحمتی را تحمل کردی

احسن سنه بو عشقده ایثار ایلدون سن

احسنت که در این عشق از خودگذشتگی کردی

غزل از:خودم

کاش همسفره تو........

بغیر از لعل تو باده ننوشم

((امشب))

نمیدانم چه حسی دارم امشب

همـی دانم غمینم ،زارم امشب

نمیدانـم که اندوه وغمم چیست

همی دانم زبون وخوارم امشب

همــه در فکــر م وحالم پریشان

ندانـم جرم خود! بردارم امشب

نگــارینا بیا،دل در فغــــان است

نــدارم همدمـی بی یارم امشب

توخــود گفتی اگر خـواهی بیایم

بیــا ای ســروروسردارم امشب

زبس درهجــرتو خون گریه کردم

بیا افشا شده اســـرارم امشب

بــه غیر ازلعـــل تـو باده ننوشم 

هنــوزم روزه،بی افطارم امشب

بگفتـــم (ناقلی) بس کن خدارا

بگفتاماه مــن ،احضــارم امشب



شعر از:خودم فی البداهه سروده شد ساعت 3مورخه 92/4/6