(بلبل دور ازگلستان)

بار الها سائل درگاهم واحسان نیامد

عاشقی درمانده ام بر درد من درمان نیامد

من نهال انتظارم را به  دیده آب دادم

باغ عمر ما خزان شد بلبل دستان نیامد

غنچه ای بودم ،شکفتم ،حالیا پژمرده گشتم

جان بجان آمد، خدایا پس چرا جانان نیامد؟

یوسف گمگشته ی کنعان عزیز وگشت مسرور

یوسف گمگشته ی زهرا چرا سامان نیامد؟

صبح وشب خوانم دعای العجل را زار وخسته

بار الها این شب هجران ما پایان نیامد!

بلبل دور از گلستانم   حزین ودلغمین است

یا غیاث المثتغیثین مظهر ایمان نیامد!

انتقام خون اصغرناله ی جانسوز زینب

یاور با ب الحوائج ساقی عطشان نیامد

بارالها خود گواهی برسرشک( ناقلی )

چشمه ی چشمش بجوشید ش ولی افغان نیامد

 

در تاریخ 24/5/92فی البداهه سروده شد