مکر زن
((مکر زن))
آورده اند كه :
زني بدور از چشم شویش ، معشوقه ايي داشت . هرچندگاهي ، با هم خلوت مي كردند و ..... روزي زن ازروی هوس ، از معشوقه اش تقاضا كرد كه شبي با حضور شوهرش ، خانه ي اش مهمان او شود و تا صبح با هم خلوت کنند.
معشوقه در جواب زن گفت: اين كار از من ساخته نيست . اگر احدي متوجه حضورم در خانه شود ، قطعا سرم را از دست خواهم داد.
زن حيله گر گفت : اگر ساربان من هستم ، چطور و كجا مي دانم اشتران را بخوابانم. ادامه داد : امروز قبل از غروب ، با لباس مبدل ، با چادر و روبند به خانه ی ما بيا.
عصر در خانه ي زن به صدا درآمد . زن در را باز كرد و به شویش گفت: مرد ! امشب خواهرم مهمان من است. از اينكه مرد متقي و با تقوايي هستي . از طرفي هم خواهر زن با شوی خواهر نامحرم است . و هوا هم گرم است ، از این رو با خواهرم شب پشت بام شام مي خوريم و همانجا هم مي خوابيم.
مرد ساده لوح ، حرف هاي زنش را باور كرد و اجازه داد همسرش شب را با خواهرش در پشت بام بخوابد...
صبح قبل ازطلوع شوی نگون بخت جهت كار، خانه را ترك كرد. و به صحرا رفت ولي ابزار كارش را فراموش كرد و لختي بعد به خانه برگشت كه مرد بيگانه اي را ديد دم در با زنش در حال حرف زدن مي باشد. زن بدون معطلي به شوهرش گفت: شوي زحمتكشم ! اين مرد را مي بيني شوهر خواهر من است . آيا گواهي مي دهيد كه ديشب ، همسرش شب را تا صبح مهمان ما بوده است که بعد از خروج ت ، خواهرم خانه را ترک کرد؟!!!
مرد گفت : بلي ! حاضرم قسم بخورم كه ديشب همسرت مهمان ما بود و با خواهرش – همسر من - تا صبح در پشت بام خوابيده بودند . از این جهت از همه ی گناه مبراست!!!!!