(((جاه سلیمان)))

*****

باده بده ساقیا ،قاصد خوشخوان رسید

باغ خــــزان دیده را ،بلبل دستان رسید

غم مخور ایام غم،همچو زمستان گذشت

فصل بهار آمـــد ودشت ودمـــن جان رسید

جنت اعلای حق جمله چراغان شده

سروروسالار دین،سید رضوان رسید

بتکده ویران شده،طاق مداین شکست

نـــور خـــدا آمــــد وصاحب فــرقان رسید

مست غرور عرشیان،رست زغم فرشیان

اشرف کـــــــون ومکان ، سیدحّنان رسید

دولت منصور چون،بیــرق نصرت زده

خاتم پیغمبران،حجت رحمان رسید

حلقه زد افلاکیان، بهر تماشای او

کلبه احزان را جاه سلیمان رسید

گرمی آتشکده ،رو به خموشی نهاد

آتش عشق ولا، خرمن امکان رسید

آدم ونوح وخلیل،یونس وعیسا مسیح

بهــــــر دعا وثنا ،موسی عمران رسید

(ناقلیا)رنج وغم جمله به پایان رسید

کشتی کونین را منجی طوفان رسید

شعر از: خودم